سلاله پاکان: به گزارش روابط عمومی کانون فرهنگی هنری سلاله پاکان همزمان با شب سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی آیین نکوداشت نقش آیت الله حاج سیدحسین آیت اللهی در انقلاب اسلامی به همراه رونمایی از کتاب حماسه نام کوچک توست از سوی این کانون در مسجد حضرت صاحب الزمان (عج) برگزار شد.

حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدعلی آقا آیت اللهی، یادگار امام جمعه فقید جهرم، در این مراسم به سخنرانی پرداختند که متن سخنرانی ایشان تقدیم به حضورتان می گردد:


متن سخنرانی حجه الاسلام و المسلمین حاج سیدعلی آیت اللهی. مسجد صاحب الزمان. 1395/11/21

بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا نبیّنا و امامنا بالحق ابی القاسم المصطفی محمد و علی اله الطیبین الطاهرین المنتجبین سیما بقیة الله فی الارضین.

اللهم صلّ علی الصّدیقه الطّاهره فاطمه الزّهرا سیّدة نساء العالمین اللهمّ صلّ علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها و امّها اللهم العن ظلمها و غصب حقها و من آذاها.

بدواً ایام پیش روی ما، ایام شهادت جانگداز حضرت صدیقه طاهره - سلام الله علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها - به ساحت مقدس آقا امام زمان و همه شیعیان تسلیت و تعزیت عرض می کنم. ان شاء الله که خداوند همه ما را از شیعیان حضرت صدیقه طاهره - سلام الله علیها - و فرزندان معصومش قراردهد.

 امشب مصادف با سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام - رحمت الله علیه – است. این شب عزیز را گرامی می داریم و امیدواریم که خداوند سایه با برکت رهبر عزیز انقلاب اسلامی ایران و سکاندار انقلاب اسلامی ما را تا ظهور حضرت ولی عصر - روحی و ارواح العالمین  لتراب مقدمه الفداه - به سلامت بگرداند و خداوند ارواح طیبه شهدای عزیز ما، شهدای انقلاب، آنهایی که مظلومانه در دوران ستم شاهی به شهادت رسیدند، شهدای عزیز هشت سال جنگ تحمیلی و شهدای عزیزی که امروزه دارند جان عزیز خودشان را برای عزت و سربلندی کشور عزیزمان ایران فدا می کنند، شهدای عزیز مدافع حرم، خداوند در این شب جمعه روح همه آن بزرگواران را شاد بگرداند. شادی روح مطهر آن بزرگواران صلوات دیگری مرحمت بفرمایید.

مراسم امشب که به همت عزیزان بزرگوار کانون سلاله پاکان تنظیم شده است در حقیقت رونمایی از کتابی است که برادر عزیز و بزرگوارمان جناب آقای کوهمال زحمت کشیده اند و در مورد تاریخ حماسه انقلاب شهرستان جهرم تدوین کرده اند. تاریخ حماسه و قصه شجاعت و جوانمردی در حقیقت آن داستانی است که همه انسان ها به آنها علاقه دارند و دوست دارند. قصه حماسه، شجاعت، نترسیدن، دلاوری، جوانمردی، یک تنه در مقابل دژخیمان و ستمگران ایستادن قصه ای بوده که در طول تاریخ کتاب ها در موردش نوشته اند، افسانه ها سروده اند، شاهنامه ها برایش نوشته اند تا بتوانند مطالب خود را در خلال آن قصه ای که همه دوست دارند بیان بکنند و ما افتخار آن را داشته ایم که در طمانی زندگی کرده و نفس کشیده ایم که این قصه های واقعی و حقیقی در کنارمان اتفاق افتاده است. مردانی که حقیقتاً شاهنامه ها را به زیر پای خود کشیدند و چنان مرد و مردانه ]در[ اقتدا به مولایشان امیرالمؤمنین ایستادند و نترسیدند و به اقتدای مولایشان زره بی پشت پوشیدند و بی زره به میدان می رفتند. قصه هایی است که واقعاً همه این قصه ها را دوست دارند.

 کتابی که برادر عزیزمان آقای کوهمال نوشته اند یک قصه نه تخیلی، نه افسانه ای، نه اینکه بخواهد از قلم خودش چیزی اضافه کند، [بلکه] اسناد و مدارکی را بر اساس تاریخ های وقوعش کنار هم قرار داده که هر انسانی بخواهد اینها را بخواند آن قصه نترسی یک انسان بزرگ و یک مجموعه ای که ما در آن هستیم را ملاحظه می کند. برادر عزیزمان آقای کوهمال واقعاً کار بسیار ارزشمندی انجام دادند که بنده زبان تشکر از ایشان ندارم. سالها وقت گذاشتند، همت کردند، زحمت کشیدند، با هزینه شخصی خودشان مسافرت ها کردند، و واقعاً این سرمایه بزرگ را برای ما به ارمغان آوردند. مرحوم پدر ایشان از کفن پوشان انقلاب بودند. از کسانی بودند که در آن سال خفقانی که حضرت آقا را گرفتند و به زندان انداختند تعدادی از مردم این شهر کفن پوشیدند و رفتند در شهربانی نشستند و گفتند یا باید سیّد ما آزاد بشود یا ما هم می خواهیم کشته بشویم. اینها قصه هایی هستند که در این شهر اتفاق افتاده، در این دیار اتفاق افتاده و بحمدالله یک داستان مستند [است] و در این کتاب شما یک سطر تحلیل نخواهید دید، یک سطر قصه گویی نیست، ]بلکه[ همه اش سند است، مدرک است، واقعیات است. به اعتراف خود دشمن یعنی اسناد و مدارکی است که خود سازمان اطلاعات و امنیت کشور، ساواک و شهربانی، اینها را تنظیم کرده ]است[ با یک دقت و حوصله خاصی از لحاظ تاریخی، اینگونه جمع آوری شده، در کنار هم قرار داده شده و این داستان در تاریخ و سالگرد انقلاب اسلامی به محضر شما بزرگواران تقدیم شده است. حقیقتاً این کتاب ها را که انسان می خواند، این اسناد و مدارک ][را که مشاهده می نماید می فهمد که]، ما اصلاً برای چه انقلاب کردیم؟ اصلاً برای چی امام بلند شد؟ برای چی این همه جوان خون دادند؟ این انقلاب هدف بود یا وسیله بود؟ این همه پرسش هایی است که امروز نسل سوم و چهارم ما دارند. ما اصلاً برای چه انقلاب کردیم؟ خب این سخنرانی ها و بیاناتی که در آن زمان شده است بزرگترین سند برای اهداف انقلاب ما است.

این انقلاب و حکومت ما وسیله ای بود برای آن آرمان هایی که حضرت امام (ره) و ملت ایران در آن زمان دنبال آن بودند. به مقداری از آن آرمان ها رسیده ایم،]برای رسیدن[ به مقداری [از آنها] در راه هستیم و امیدواریم آن آرمان ها را هیچوقت فراموش نکنیم و ان شاء الله روز به روز به آن اهدافی که این انقلاب داشته بیشتر برسیم.

بنده تشکر می کنم از برادر عزیزمان جناب آقای کوهمال و همه دوستان کانون سلاله [پاکان] که برای چاپ این کتاب اقدام کردند. امشب قرار نبود بنده سخنرانی کنم و فقط برنامه ای که برای من گذاشته بودند یک عرض تشکر بود از ایشان و همه شما بزرگوارانی که امشب در این مسجد که پایگاه انقلاب این شهر بوده قدم رنجه کرده اید. مسجد صاحب الزمان(عج)، حسینیه و مسجد امام (ره) و بعدش مسجد امام حسین (ع) چهار ضلع انقلاب شهر ما [بودند]، در حقیقت، یکی [از چهار ضلع] این مسجد بوده است. مسجدی که خاطرات زیادی از انقلاب و حماسه ها و شورها در این مسجد اتفاق افتاده و امشب که شب سالگرد انقلاب ماست در این مسجد جمع شده ایم تا یاد آن زحماتی که کشیدند [را گرامی بداریم].

 جوانان عزیز ما باید بدانند آنهایی که این فریادها را می زدند در چه زمانی زندگی می کرده اند. گفتن یک انتقاد، گفتن یک [حرف] حق، زندان ها، شکنجه ها، دربه دری ها، مرارت ها، سختی ها و در مقابل نترسیدن هاست. سختی هایی که دیگر در این کتاب خیلی هایش نیامده، چون سند و مدرکی نداشته است زندان ها و شکنجه ها، اما آنهایی که سینه به سینه است این سختی هایی که این انقلابیون کشیدند خودش چندین برابر این کتاب می شود. ما هر وقت در خانه می نشستیم و قصه انقلاب و قصه کارهایی که حضرت آقا کردند بود یک طرفش شور و حماسه بود و یک طرفش سختی ها و دربه دری ها و زجرهایی بود که در این انقلاب کشیده شد تا امروز این انقلاب به اینجا برسد. تا امروز این انقلاب به اینجایی برسد که این انقلابیون هم توقعشان فقط این بود که خدمت صادقانه بشود به این مردم و لاغیر. براساس دین و مذهب و ترویج شعائر به این مردم به این خلق الله که اینطور جانفشانی کرده اند خدمت بشود. من هیچ وقت این داستان را ]فراموش نمی کنم[ و بارها و بارها شنیده ام - هم از مادرم هم از همشیره هایم و هم از دیگران شنیده ام- که وقتی آقا  زندان می رفت ، وقتی وقت ملاقات می دادند، وقتی که باید ما برای ملاقات از جهرم به شیراز می رفتیم اتوبوس ها ما را نمی بردند چون ما خانواده زندانی سیاسی بودیم، ماشین ها ما را سوار نمی کردند چون ما خانواده زندانی سیاسی بویدم و همیشه همشیره ها می گویند ما وقتی می خواستیم برویم شیراز حتی این را می گویم نه برای اینکه آنها که رفتند، آقا که رفت آنهایی هم که هستند هیچ توقعی خدا را شاهد می گیرم که ندارند جز فقط اینکه اگر انقلابی شد برای این بود که آنهایی که امروز بر میز ریاست این انقلاب و مدیریت می نشینند بدانند که این انقلاب با چه سختی هایی رسید و یک هدف هم فقط داشت خدمت به مردم و لاغیر، خدمت به دین و لاغیر، حفظ شعائر اسلام و لاغیر. می گفتند وقتی ما می خواستیم برویم به ملاقاتی آقا شیراز از خانه همسایه چادر می گرفتیم که سر کنیم برویم شیراز برای ملاقاتی. این وضع ما بود و افتخار می کنیم که پای این انقلاب ایستاده ایم. افتخار می کنیم که پشت سر امام بودیم. افتخار می کنیم که توانسته ایم نه من، خیلی ها، من که آن زمان بچه ای بودم و کاره ای نبودم، آنهایی که بودند زحمت کشیدند و افتخار می کنند و این امانت را به شما سپردند به نسل امروز به نسل فردا که انشاء الله میوه این انقلاب را مردم بچشند. این انقلاب شد تا مردم به آسایش و راحتی و امنیت ]برسند[ که الحمدالله در سایه خون شهیدان خیلی از اینها شده ] خیلی از توده های عمومی جامعه به مراتب زندگی خوب رسیده اند اما هنوز آن مشکلات ریشه ای هست. امروز مسئولان و مدیران ما ]باید[ بدانند این انقلاب مفت به دست نیامده است. این انقلاب شب هایی در خانه زندانی های سیاسی بر آن گذشته است که هفته ها در این خانه، در سرمای سرد زمستان، چراغ روشن نمی شده [است]. بر مردانی در زندان گذشته که داغ شکنجه های آن تا لحظه ای که در قبر رفتند بر بدنشان بود. آقای ما تا آخر عمر اگر خیلی ها می آمدند و اگر کسی عطر می زد ناراحت می شد. به خاطر شکنجه هایی که در کوران برف زندان اوین [کشید] سی سال با خودش حالت سرماخوردگی داشت. در یک هفته چنان شکنجه ای شد که آثارش سی سال در بدنش ماند.

اینها به خاطر طلب نیست آنها که زیر خروارها خاک رفتند، و انشاء الله میهمان جدشان باشند، این ها برای این است که ما بدانیم این انقلاب چرا شد؟ برای چه شد؟ هدفش چه بود؟ فریادش از آن روز چه بود؟ این سختی ها تحمل شد یک بار هم بیان نشد یک بار هم گفته نشد برای اینکه به مردم خدمتی بکنند به دین خدا خدمتی بکنند. انقلاب شد تا نام اهل بیت زنده باشد، انقلاب شد که شعائر دینی زنده باشد، انقلاب شد که در ایامی که حرمت دارد برای اهل بیت شعائر خدا حفظ بشود. اگر مردم دنبال آن جشن هنرهای شیراز بودند انقلاب نمی کردند که حالا ما بعد از سی و چند سال از انقلاب به همان نقطه برگردیم. هیهات! برای این که کسی خون نداد. برای این که کسی زندان نرفت. برای این که کسی جوانهایش را تقدیم نکرد.

این روزها سالگرد عملیات والفجر 8 است که با رمز مقدس یا فاطمه الزهرا در منطقه فاو آغاز شد. والفجر 8 که لشکر المهدی [در آن نقش داشت]. من با آقا که به منطقه فاو بعد از آزادی تشریف بردند بودم. سردارعزیزمان حاج یداللهی می فرمود: آقا ما [در] وجب به وجب فاو شهید دادیم. سالگرد شهادت شهید سردار بزرگ شهرمان مرحوم حاج علی اکبر رحمانیان است که در فاو شهید شد. خب این ها برای چه شهید شدند؟ این ها برای کی خون دادند؟ آرمانشان چه بود؟ هدفشان چه بود؟ این ها زجرهایی بوده که به پای این انقلاب کشیده شده است. دردهایی بوده که به پای این انقلاب کشیده شده است. دردها کشیده شده که انقلاب امروز اینطور سرِ پا باشد و امروز توقع همه ما، نه به عنوان کسی که برای انقلاب کار کرده بلکه به عنوان یک شهروند ساده، این است که این آرمانی که اینطور زندانی های سیاسی آن زمان به خاطرش شکنجه شدند و خانواده هایشان دربه در شدند حقیقتاً [حفظ بشود].

 در آن دو سالی که آقا زندان بود فقط آیت الله حق شناس(ره)، که رضوان خدا بر او باد، بود که به ما سر می زد. فقط و فقط این مرد بود که مثل یک پدر روی سرِ ما ایستاده بود. هر شب از آن محله، در زمستان سرد، بلند می شد به خانه ما می آمد. ما را در آغوش می گرفت. به ما دلداری می داد. به ما مهربانی می کرد. دست محبت بر سرِ ما می کشید. ما هیچوقت محبت های این مرد، این بزرگمرد، را فراموش نمی کنیم. در روزی که خیلی ها به زندانی سیاسی نگاهی هم نمی کردند اما این مرد مثل کوه پشت سرِ ما ایستاده بود. خداوند روح همه شان را شاد بکند، روح شهدای عزیز ما، روح شهدای عزیز مدافع حرم، شهدای عزیز منا، شهدای هشت سال دفاع مقدس، بویژه شهدای والفجر هشت و انشاء الله خداوند این عزیزان غیور ما را حفظ کند. برادر عزیزمان آقای کوهمال فرمودند وقتی یک شجاعی در یک شهر باشد شجاع تربیت می کند. این رزمندگان ما این غیورمردان ما و این مدیران شجاع. شجاعتی که در جهرم تزریق شده من بعضی وقت ها به دوستان می گویم درست است که شجاعت بیشترین نمودش در جنگ و حماسه و اینهاست اما مدیران بزرگی هم در شهر تربیت شده اند که در کشور واقعاً شجاعانه مدیریت کرده اند. آنها هم همین جا تربیت شدند با روحیه شجاعانه و حماسه در این مملکت کار کرده اند.

من قصد اطاله سخن نداشتم و قرار است امشب بهره ببریم از سخنان ارزشمند سرور معظم، استاد بزرگوارم، امام جمعه محترم که امشب در مجلس تشریف فرما شدند و همه بزرگوارانی که امشب تشریف فرما شدند و بر ما منت نهادند و شما بزرگواران برادران و خواهران. بنده فقط عرض تشکر و سپاس داشتم خدمت همه شما سروران عزیز و تشکر ویژه و خالصانه خودم را باز از برادر عزیزمان آقای کوهمال تقدیم می کنم و خدا روح پدرشان را که جزء کفن پوشان این انقلاب بودند و همه کسانی که برای این انقلاب خالصانه زحمت کشیده اند و امروز رفته اند در این شب جمعه و در ایام شهادت حضرت زهرا روح همه شان را شاد بگرداند و خداوند ما را قدردان این نعمت بزرگ انقلاب، نعمت بزرگ رهبری عزیز انقلاب ]بگرداند[ که امروز در تمام این دنیاست که [وقتی] یک انسان ناقص العقلی در آن طرف دنیا [آمریکا] به قدرت می رسد اروپایش می لرزد اما یک سید به پشتوانه خون شهدا به پشتوانه مکتب اهل بیت مثل یک مرد اینجا ایستاده ، رجز می خواند و انسان لذت می برد و واقعاً لذت می برد انسان که یک سید، یک فرزند علی و زهرا در مقابل یک دیوانه [ترامپ] که به قدرت رسیده است ایستاده و رجز می خواند که تو هیچ غلطی نمی توانی بکنی. این برای ما لذت بخش است. این ها برای ما واقعاً یک لذت معنوی دارد. خدا ان شاء الله سایه با برکت رهبر عزیز انقلاب ما و همه آنهایی که واقعاً به خون شهدا خیانت نمی کنند به آرمان شهدا خیانت نمی کنند، ایستاده اند و دارند مخلصانه کار می کنند و زحمت می کشند خدا انشاء الله همه شان را تأیید گرداند. بنده تشکر می کنم از همه شما بزرگواران که تشریف فرما شده اید. همچنین همان گونه که برادر عزیزمان آقای کوهمال فرمودند از برادر عزیزمان جناب آقای حاج ذبیحی، که استاد من و معلم من بودند و هستند و حق بزرگی هم به گردن من دارند و ایشان هم در زمان طاغوت از انقلابی های بزرگ این شهر بودند، تشکر می کنم که واقعاً دانشگاه اندیشه در این مدت خیلی زحمت کشیدند. جناب آقای ذبیحی برای نشر این کتاب خودشان و دانشگاهشان و همه دانشجویان عزیز زحمت کشیدند. خدا انشاء الله به همه شما بزرگواران جزای خیر دهد. بنده را ببخشید که قصد این همه صحبت نداشتم از همه سروران معظم بویژه امام جمعه محترم، استاد بزرگوارم جناب آقای میمنه که ایشان هم از انقلابی های قدیمی این شهر است که من بارها به دوستان گفته ام تا این انقلابی ها هستند قدر بدانید تاریخ این انقلاب را مستند و مسند نه مرسلا نقل بکنید. انقلابیون هنوز در بین ما هستند. خداوند به همه بزرگواران سلامتی بدهد. من دعوت می کنم از برادر عزیزم، استاد بزرگوارم، سرور معظمم، امام جمعه محترم که هر چند می دانم که فردا راهپیمایی هست، نماز جمعه است و امروز هم دوستان رفته بودند خدمت ایشان، ایشان [به بنده] لطف کرده بودند، دعوت می کنم انشاء الله برای برکت این مجلس، برای شادی روح استاد بزرگوار همه ما حضرت آقا انشاء الله چند جمله ای در محضر این عزیز بزرگوار باشیم. بنده تشکر می کنم انشاء الله که روح مطهر امام، شهدای عزیز و روح مطهر حضرت آقا که این انقلاب را مثل فرزند خود دوست داشت و برایش جانبازی کرد و زجر کشید خدا روحشان را شاد کند و انشاء الله شما ملت عزیز را به سلامت بدارد و روز به روز بر برکاتش، نعمت هایش، آسایشش، امنیتش را انشاء الله بر این ملت زجر کشیده ایران نازل بگرداند و انشاء الله چشم انتظار آستان رحمت خدا هم هستیم برای نزول بارانش بر آستان حضرت زهرا صلوات دیگری مرحمت بفرمائید.

استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است


برچسب‌ها: نکوداشت نقش آیت الله سیدحسین آیت اللهی در انقلاب ا, رونمایی از کتاب حماسه نام کوچک توست, سیدعلی آیت اللهی, آیت الله حق شناس

تاريخ : پنجشنبه بیست و یکم بهمن ۱۳۹۵ | 21:10 | نویسنده : کانون فرهنگی سلاله پاکان شهرستان جهرم |